نام کتاب : بهترین ها و بدترین ها از دیدگاه نهج البلاغه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 176
و شيطان هيچ طمع و اميدي در آلوده ساختن او ندارد. اگر هم در مواردي شيطان درصدد اغفال معصومان برآمده تيرش به سنگ خورده و نتيجهاي نگرفته است؛ نظير ماجراي حضرت يوسف(عليه السلام) که شيطان نتوانست ايشان را گرفتار وسوسة خود سازد و آن حضرت توانست از دام مکر شيطان و زليخا به سلامت برهد و دامن خويش را از گناه و پليدي پاک نگهدارد:
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَولا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ؛[1] و در حقيقت [آن زن] آهنگ وي کرد و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ او ميکرد. چنين [کرديم] تا بدي و زشتکاري را از او بازگيريم؛ چراکه او از بندگان مخلَص ما بود.
چنان نيست که معصوم مجبور به ترک گناه باشد، بلکه با اراده و اختيار خويش و به سبب آگاهي از فرجام گناه و پليدي آن، فکر گناه را به دل راه نميدهد؛ چه رسد که بدان دست يازد. نظير انسان عاقل که مشاهده و بوي بد مدفوع او را ميآزارد و حتي به ذهن خود خطور نميدهد که از آن استفاده کند. زشتي گناه براي معصوم به قدري هويداست که ممکن نيست حتي انديشه انجام آن را در سر بپرورد.
ب) مرتبه متقين
دستة دوم متقيناند که گرچه به لحاظ مرتبه از معصومان و اولياي خدا فروترند، به جهت تربيت يافتن در نزد انبيا و اوليا و تأسي به آنان و عمل به دستورات خداوند، به مقام تقوا نايل آمده و از گناهان پرهيز ميکنند. شيطان به فريفتن اين گروه طمع دارد، اما چون آنان اهل ذکر و تذکرند و ميکوشند عوامل غفلت و دوري از خداوند را از