مىنمود. و در آن صورت همه در مقابل آن فروتنى مىنمودند و براى فرشتگان آزمونى ساده بود.
وَلَكِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْيِيزاً بِالاِْخْتِبَارِ لَهُمْ وَنَفْياً لِلاِْسْتِكْبَارِ عَنْهُمْ وَإِبْعَاداً لِلْخُيَلاَءِ مِنْهُمْ؛ ولى خداوند بندگان خود را با هدف مشخّص و ممتاز نمودن آنها و از بين بردن روحيه خودبزرگبينى از ايشان و دور نمودن گردنفرازى از آنان، بوسيله چيزى كه اصل آن را نمىدانند، مىآزمايد».
ماده مجهول در آزمون
آرى، در امتحان بايد نقطه مجهولى گنجانده شود تا ميزان قابليت موجود مورد آزمايش روشن شود. براى مثال اگر حضرت ابراهيم(عليه السلام)، از ابتدا مىدانستند كه قوچى بهشتى فداى اسماعيل ـ على نبينا و آله و عليه السلام ـ مىشود،[1] به دست گرفتن كارد و كشيدن بر گلوى فرزند هنرى نبود. آنچه اهميت داشت، اين بود كه تا آخر بپندارد اين كار بايد انجام شود و اراده جدّى خداوند است؛ چنان كه هنگام پرتاب شدن در دل آتش مىبايست از گلستان شدن آتش در پايان آزمون[2] بىخبر باشند؛ وگرنه تسليم و رضا، آزمون دشوارى نبود.
[1] «وَفَدَيْناهُ بِذِبْح عَظِيم». صافات، 107. ر.ك: تفسير نورالثقلين، ج 6، ص 227 ـ 228، احاديث 95 ـ 99. [2] «قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَسَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ».، انبياء (21)، 69. [3] «فى الدعاء: اعوذ بك من جهد البلاء هو بفتح الجيم مصدر قولك اجهد جَهدك2 في هذا الامر اي ابلغ غايتك». مجمع البحرين، ج 3، ص 31. «الجهد: المشقّة، يقال جهدت نفسى». مجمل اللغه، ج 1 و 2، ص 200.