responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زينهار از تکبر نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 54

در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى‌خوانيم: وى در اين هنگام عرضه داشت: قسم به عزّتت! اگر مرا از سجده بر آدم معاف دارى، آن‌چنان تو را عبادت مى‌كنم كه كسى هرگز چنين پرستشى نكرده باشد. خداوند در پاسخ فرمود:

إِنّي أُحِبُّ أَنْ اُطاعَ مِنْ حَيْثُ اُريدُ[1]‌؛ من دوست دارم به همان نحو كه اراده نموده‌ام، اطاعت شوم.

 

مقدّم داشتن خواست خدا

برخى بر اين باورند كه بايد كار خوب را از آن جهت كه نيك است، انجام داد، نه از آن نظر كه خدا فرمان داده است. اينان با ارزش‌هاى اسلامى فاصله زيادى دارند‌؛ چرا كه در اسلام «اطاعت خدا» معيار ارزش است، و كارى كه فقط به لحاظ فايده شخصىِ آن انجام شود، نوعى خودپرستى است و دوست داشتن خود، ربطى به دوستى خدا ندارد.

آنچه حضرت ابراهيم(عليه السلام) را به آن درجه رسانيد، اطاعت بى‌چون و چراى فرمان الاهى بود و به تعبير دلنشين قرآن كريم، آن بزرگوار پس از فراهم شدن زمينه‌هايى خاص، آنچه به ايشان محول شده بود به زيبايى به اتمام رساند (فَأَتمّهن).

حضرت ابراهيم(عليه السلام) آن‌چنان غرق در طاعت پروردگار بود كه هنگام افكندن وى به آتش در پاسخ امين وحى خداى تعالى، حضرت جبرئيل(عليه السلام) كه پرسيد: «يا ابراهيم ألك حاجة (اى ابراهيم! نيازى ‌به من‌ـ دارى؟)»، فرمودند: إِلَيْكَ فَلا (به شما خير). اين در واقع يك جمله ناتمام بود كه ايشان تمامش كرد.


[1] بحارالانوار، ج 2، ص 262، حديث 5‌؛ ج 11، ص 145، حديث 14 و ج 63، ص 250، حديث 110.

نام کتاب : زينهار از تکبر نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 54
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست