پس از ظهور و سيطره مدرنيته، ديگر نبايد از وظيفه و تكليف سخن گفت، بلكه انسان در اين دوران بايد دنبال «حق» خود باشد! آنان معتقدند انسان در دوران مدرنيته ماهيتاً با انسان قبل از مدرنيته متفاوت است: انسانِ دوران سنت، تكليفمدار، و انسان دوران مدرنيته، حقمدار است. از منظر اين افراد، حضرت موسى(عليه السلام) به دوران حاكميت سنّت تعلق داشت و از اين روى خداوند به وى مىفرمايد تو بندهاى و من پروردگار تو هستم و مطرح كردن اين باورها و اعتقاداتى كه به دوران ماقبل مدرنتيه تعلق داشت، ارتجاع و برگشت به دوران سنت است. اما اگر ما معتقد به قرآن و سنت پيامبر و اهلبيت(عليهم السلام) هستيم، بايد به اين باورهاى اصيل پايبند بمانيم و پيوسته در نظر داشته باشيم كه بنده خدا هستيم و سر و كار ما با خالق هستى است و اراده و مشيت خداوند بر همه عالم حكمفرما است و ما از خود هيچ قدرتى نداريم.
محترم شمردن فرودستان و بندهنوازى در سخن خداوند
پند و سفارش دوم خداوند به حضرت موسى(عليه السلام)، احترام نهادن به فرودستان و فقيران، و خوار و حقير نشمردن آنها است. اين سفارش و پند، هم بايد در روابط شخصى مدّ نظر انسان باشد و به افراد فقير احترام بگذارد و آنان را به دليل فقرشان كوچك و حقير نشمرد، و هم در روابط بينالمللى بايد مورد توجه مسؤولان نظام اسلامى قرار گيرد و آنان چون مستكبران عالم، ملتهاى فقير و محروم آفريقا و ديگر نقاط جهان را حقير و پست نشمارند؛ چون ممكن است آنان نزد خداوند عزيزتر از ديگران باشند.