مىفرمايند: أَمِتْهُ بِالزُّهْدِ؛ روش آن اين است كه انسان التذاذات مادّى را كم كند و زهد بورزد. وقتى التذاذهاى مادّى انسان زياد باشد و خوراكهاى محرّك زياد مصرف كند و مناظر محرّك ببيند و سخنان تحريكآميز بشنود، به حالات شيطانى مبتلا مىشود. لذا اگر مىخواهد از اين حالات فرار كند و مبتلا و محكوم اين حالات شيطانى نشود، بايد از طريق اسبابش وارد شده، آن تمايلات را تعديل نمايد، چرا كه وقتى علّت آمد معلول هم به دنبال آن خواهد آمد. لذا اگر مىخواهد معلول تحقق پيدا نكند بايد به علت آن اجازه تحقق يافتن ندهد. اين چيزى است كه باتوجه به وضعيّت جسمى و روحى براى جوانان و به خصوص افرادى كه در بحران جوانى به سر مىبرند، بسيار رخ مىدهد كه راه آن، كاستن از لذّات دنيوى است. البته راههاى كاستن از لذّات دنيوى بسيار زياد است؛ مانند روزه گرفتن و انجام عبادات و اشتغالات فكرى و ذهنى بيشتر و امور ديگرى كه هر يك به گونهاى باعث مىشوند تا رغبت انسان به دنيا و لذايذ دنيا كم شود.
بنابراين تا اينجا دانستيم كه يك نوع حيات براى دل، مطلوب است و آن حياتى است كه انسان را به طرف خدا و معنويات و كمال سوق مىدهد. اگر چنين حالات و انگيزهها و شوقهايى در وجود انسان زنده شد، مىگوييم دل او زنده است. اين زندگى همان زندگى مطلوب است و بهترين راه تحصيل آن همان موعظه است. چون به وسيله موعظه است كه آدمى به آخرت و فوايد و مزاياى آن شوق پيدا مىكند و در برابر از عذاب آخرت و سختىهاى آن بىزارى مىجويد. اين حيات همان حيات مطلوب است و راه تحصيل آن هم «موعظه» است. امّا موت مطلوب دل ـ كه همان موت شهوات و فرو نشاندن و خاموش كردن شعلههاى آتش شهوت و گرايشهاى شيطانى است ـ به وسيله «زُهد» تحصيل مىشود كه حضرت مىفرمايند: و أمِتْهُ بِالزُّهْدِ.
با بيان فوق، آشكار شد كه چطور هم حيات دل و هم مرگ آن هر دو مطلوب است و راه تحصيل آن كدام است. چرا كه حيات، يك شأن از شؤون دل، و مرگ شأن ديگرى از شؤون دل است و هر دو را بايد تحصيل نمود.
راه تقويت دل
در ادامه، حضرت على(عليه السلام) دو حالت ديگر از حالات پسنديده قلب را به همراه طريق تحصيل