تمايلات شعله كشيده از آتش شهوت است كه اين نوع فعاليتها را نبايد زنده كرد، بلكه بايد آن را كشت و خاموش نمود.
بنابراين حيات دل، يعنى حيات آن شأنى از دل كه مطلوب است؛ همان شأن الهى دل. در جايى ديگر هم كه مرگ دل، مطلوب است، مرگ شأن حيوانى و شيطانى دل، مطلوب مىباشد. در نتيجه از يك طرف، حيات دل، مطلوب است و از جانب ديگر، مرگ آن هم مطلوب است.
آيين زنده دلى
اينك بعد از توصيه به كشتن و زنده نمودن دل، اين مهم جلوه مىنمايد كه چسان مىتوان از دلى زنده برخوردار بود و يا دل را كشت؟! و راه رسيدن به دل زنده و دل مرده كدام است و از كجا مىگذرد؟ و چگونه مىتوان حيات و مرگ دل را به دست آورد؟
زمينه اين موعظه اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين جاست كه دلى داريم كه اين دل حيات و مرگ دارد. يك نوع از حيات اين دل مطلوب است و آن موتى كه در مقابل اين حيات قرار دارد، نامطلوب است. از طرف ديگر، يك نوع از مرگ اين دل هم مطلوب است و آن حياتى كه در برابر اين موت است، نامطلوب مىباشد. به تعبير ديگر، حيات مطلوب دل، عبارت است از زنده و فعال بودن تمايلات الهى و حاكم بودن آن تمايلات بر انسان، و مرگ نامطلوب دل، عبارت است از كشتن تمايلات الهى در انسان و مرگ مطلوب دل، عبارت است از كشتن تمايلات پست حيوانى، و حيات نامطلوب دل، يعنى زنده كردن تمايلات پست حيوانى و حاكم شدن آنها بر انسان. حال چه كنيم كه هم حيات مطلوب دل و هم مرگ مطلوب دل را به دست آوريم؟ و از جانب ديگر از حيات نامطلوب و مرگ نامطلوب آن نيز برحذر باشيم؟
حضرت براى احياى دل و داشتن يك دل زنده توصيه مىفرمايد: أَحْىِ قَلْبَكَ بِالْمَوعِظَةِ؛ بهترين راه براى اينكه دل زنده بشود، اين است كه انسان موعظه گوش كند و يا موعظه بخواند و كتابهايى كه در آنها موعظه هست مطالعه نمايد؛ مثلا از قرآن كريم و مواعظ انبيا و اهل بيت(عليهم السلام) استفاده كند و يا خودش، خود را موعظه نمايد. انسان مىتواند واعظ خود باشد و مفاهيمى را به خود القا و تلقين كند و به ياد خود بياورد. با شنيدن و خواندن و تلقينِ موعظه، دل زنده مىشود. تجربه آن بسيار راحت است. در آن جايى كه انسان توجهش را به موعظه