گاه خدا او را ببخشد. نظير اين مفهوم بين مشركان و بتپرستان نيز رايج بوده است كه به اعتقاد خودشان فرشتگان، دختران خدا هستند و اينها واسطه بين انسان و خداوند مىباشند. از اينرو بايد اينها را عبادت كرد تا نزد خدا شفاعت كنند و غير از اين، راهى براى قرب به خدا نيست. چنين اعتقادى بدون شك اعتقادى شركآميز و خلاف اسلام است و ما در اسلام هرگز چنين شفاعتى نداريم.
2. شفاعت در اسلام
الف) شفاعت در دنيا
در كنار اين مفهوم مردود، شفاعت دو معناى ديگر هم دارد. در واقع دو مصداق ديگر براى شفاعت مىتوان سراغ گرفت. يكى شفاعت در دنيا؛ يعنى توسلاتى كه نسبت به ائمه اطهار(عليهم السلام) انجام مىدهيم تا از خدا بخواهند كه دعاى ما را مستجاب فرمايد. اما بايد توجه كنيم كه اين عمل به اين معنا نيست كه اگر شفاعت و توسل اين چنينى نباشد، راه مسدود است و اصلا دعايى مستجاب نمىشود و به بارگاه الهى نمىرسد، بلكه اين خود نعمتى ديگر و باب ديگرى از رحمت الهى است كه خداى متعال گشوده است تا آن اندازه كه مىتوانيم دعا كنيم و به خدا توجه پيدا كرده و مستحق رحمت شويم و يك عامل تقويتكننده داشته باشيم تا بيش از آن چه استحقاق داريم، دريافت كنيم و هرچه زودتر و بهتر و بيشتر و كاملتر دعا مستجاب شود و آن چه مىخواهيم كاملاً حاصل گردد. تأثير شفاعت در اين جا تقويت است و گرنه اين گونه نيست كه بدون توسل اصلاً نتوان دعا كرد. بلكه هر كسى در هر حالى و هر جايى مىتواند با خدا ارتباط برقرار كند و استغفار كند و حاجتى درخواست نمايد. ولى توسل جستن و ديگران را شفيع قرار دادن، اين كار را تقويت مىكند. البته اين راه را خود خدا قرار داده تا علاوه بر اين كه خود دعا مىكنيم، از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هم استمداد بجوييم تا دعاى بهتر مستجاب شود. نمونه و مصداق بارز اين مفهوم آيه شريفهاى است كه حضرت حق (جل جلاله) مىفرمايد: وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ وَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسوُلُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِيما[1]؛ اگر اين