رسيده و خود را به دوستان و اهل و عيال خود برسانيم. ما مشتاق زيارت آنها هستيم و اين خوردن و آشاميدن، ما را از كارهايى كه بايد انجام دهيم، بازمىدارد گمراه مىسازد.
ديدگاه حق در مورد دنيا
همانگونه كه گذشت تاكنون سه تصوير و طرز تفكّر در خصوص حقيقت دنيا ارائه شد كه هر انسانى از بين اين سه نوع طرز تفكر و رفتار يكى را انتخاب كرده و بر اساس همان بينش، زندگى مىكند. يا بينش دسته اول را مىپذيرد كه در واقع بينش نيست و بلكه يك زندگى حيوانى است، يا طرز تفكّر دسته دوّم را برمىگزيند كه چون دنيا را گذر از آبادى به ويرانى و نابودى مىپندارد، تا نيست و نابود نشدهاند خود را از دنيا سير و پر مىسازد. و يا عقيده گروه سوّم را انتخاب مىكند كه دنيا را «دارالحركة الى دارالقرار» مىبيند. انسان تا اين عقايد را يكى يكى بررسى نكند، نمىتواند تصميمى صحيح اتخاذ نمايد. پس در وهله اوّل بايد راه نخست را كنار گذارد؛ يعنى از آنجا كه ديدگاه نخست ديدى حيوانى بيش نيست، بايد آن را به طور قطعى رها نمايد. حال از بين دو راه باقىمانده بايد يكى را براى خود انتخاب كند؛ يعنى يا بايد بپذيرد كه اين دنيا نابود خواهد شد و پايانى جز نابودى ندارد و همه چيز، روزى از بين خواهد رفت. و همه به سوى عدمآباد، روان هستيم و نابود خواهيم شد. و يا بايد بينش دسته سوم را بپذيرد كه معتقد هستند مقصدى بسيار مهم پيش روى داريم. مقصد منزلى است بسيار آباد كه دوستان باوفا در آنجا انتظار آمدن ما را مىكشند و عاشقانه منتظر ما هستند و ما هم در انتظاريم كه چه زمانى به مقصد مىرسيم.
مسلم است كه انسان بايد دليل هر كدام از اين دو دسته را دقيق بررسى نمايد و آنگاه با تكيه بر استدلال، يكى از اين دو راه را بپذيرد. البته به يقين ـ چه بخواهيم و چه نخواهيم ـ در نهايت مطاف يكى از اين دو راه را انتخاب و در زمره يكى از اين دو گروه قرار خواهيم گرفت. پس خوب است ويژگىهاى اين دو گروه را بدانيم:
كسانى كه مىپندارند هر چه هست و نيست همين زندگى چند روزه دنياست و بعد از اتمام اين دنيا ديگر از هيچ چيز خبرى نيست، انسانهايى حريص و لذتپرست و خودخواه و بىتوجه به ديگران و بىمبالات به هدف بوده، فقط به دنبال تأمين لذايذ زودگذر و ارضاى