در اينجا مناسب است جهت پاسخ به برخى سؤالات و شبهات و روشن نمودن بعضى نكات مجهول و مبهمى كه اذهان را به خود مشغول نموده است، به ذكر چند نكته در خصوص استخاره اصطلاحى رايج بپردازيم:
1. مورد و جايگاه استخاره
جايگاه به كارگيرى و استفاده از استخاره اصطلاحى آن جايى است كه انسان به كمك عقل خود و يارى و مشورت ديگران نمىتواند مصلحت و خير خود را تشخيص دهد؛ يعنى آدمى در موقعيتى قرار گرفته كه كاملا متحيّر و سرگردان است و راه به جايى نمىبرد. از اينروى براى رفع تحيّر خود دست به استخاره مىزند. گويا بيان عقلى و روايات مجوِّز استخاره، اينگونه او را راهنمايى مىكنند كه جهت رفع تحيّر و تشخيص مصلحت و خير خود بايد چارهاى بينديشى و يا روايات مىگويند از اين طريق عمل كن و خير خود را از خداى عليم و حكيم بخواه! مسلّم است كه خدا به او وحى نمىكند كه خير واقعى چيست، بلكه او استخاره را وسيلهاى بين خود و خدا قرار داده است و گويا مىگويد: اى خدا، من اين عمل را به عنوان علامت رضايت تو و آنچه تو آن را خير مىدانى، در نظر مىگيرم، پس مرا به راه صواب راهنمايى فرما. بنابراين بايد استخاره را براى رفع تحيّر به كار گرفت، نه اينكه دايماً براى هر كار سهل و سادهاى استخاره كنيم و يا عقل خود را كنار بگذاريم و استخاره را جانشين آن سازيم و يا مشورت را رها نماييم و استخاره كنيم. اگر تمام كتب روايى را بررسى نماييد هرگز جايى را نخواهيد ديد كه ائمه(عليهم السلام) فرموده باشند، عقل خود را به كار نگيريد و مشورت نكنيد و استخاره كنيد، بلكه استخاره براى آن جايى است كه از تمام راههاى معقول و متداول براى تشخيص خير و صلاح خود اقدام نموده، ولى به جايى نرسيده باشيد و تحيّر، گريبانگير شما شده است، كه در اين هنگام براى رفع تحيّر، استخاره مىنماييد.
2. دليل استخاره
نكته ديگرى كه لازم است بدان بپردازيم بررسى دليل استخاره است. به چه دليل انسان براى