مشغول ذكر و عبادت باشيم و با ديگر انسانها بيگانه بوده از آنها كناره بگيريم و با ديگران ارتباطى نداشته باشيم. اسلام مىگويد همانطور كه نسبت به خود مكلف هستيد، نسبت به سايرين هم تكاليفى داريد. البته با شرايط و ضوابط خاصى كه در كتب مربوط بيان گرديده است. همانگونه كه نماز از ضروريات اسلام است و شرايطى دارد، «امر به معروف و نهى از منكر» نيز از ضروريات اسلام است و شرايطى دارد. اگر شرايطش تحقق يافت به عنوان يك تكليف واجب بايد انجام بگيرد، چه خوشايند ديگران و فرهنگ دنيا باشد چه نباشد. پس وقتى حضرت على(عليه السلام) مىفرمايد: دَعِ النَّظَرَ فِيما لا تُكَلِّفُ؛ درباره چيزى كه تكليف ندارى، انديشه نكن، به يقين امر به معروف و نهى از منكر كه يك تكليف قطعى است، منظور نيست. مقصود حضرت(عليه السلام)اين است كه درباره آنچه تكليف نداريم، انديشه نكنيم، در حالىكه امر به معروف و نهى از منكر يك تكليف الهى است و ما را در برابر ديگران مكلّف مىسازد. در واقع «امر به معروف و نهى از منكر» كار و تكليف ما است. گويا جهت دفع همين توهم و پندار ناصواب كه انسانها در برابر يكديگر تكليف ندارند، حضرت(عليه السلام) بلافاصله در چند جمله بعد مىفرمايد: وَ أْمُرْ بِالْمَعْروُفِ ...؛ يعنى اگر مىگويم به فكر خود باشيد و در امورى كه به شما ارتباط ندارد دخالت نكنيد، به اين معنا نيست كه «امر به معروف و نهى از منكر» نيز نكنيد، بلكه وَ أْمُرْ بِالْمَعروُفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ وَ اَنْكِرِ الْمُنْكَرَ بِلِسانِكَ وَ يَدِك؛ به نيكى امر كن و خود از اهل نيكى باش و با دست و زبانت زشتيها را ناپسند شمار!
امر به معروف حرفه نيست
امر به معروف افزون بر اينكه براى ديگران مفيد است و جامعه را اصلاح مىكند و نتيجه صلاح جامعه عايد خود شخص هم مىشود، فايده ديگرى نيز دارد كه وقتى انسان در مقام انجام اين تكليف برآيد و ديگران را به انجام كار خير وادار مىكند، انگيزه مىشود كه خود او نيز آن كار خير را انجام دهد و اهتمام بيشترى به آن داشته باشد. البته اين تأثير امر به معروف در صورتى است كه به انگيزه خيرخواهى و به عنوان يك تكليف انجام بگيرد نه به عنوان يك حرفه و شغل. چون گاهى ممكن است، انجام اين وظيه الهى شكل شغل و حرفه را به خود بگيرد؛ مثل اين كه كسى را موظف كنند تا در مقابل اجرتى كه مىگيرد ديگران را موعظه كند و