نيز از توصيههاى اخلاقى علماى اخلاق، كه يا خود با تجربه، ثمربخش بودن آنها را دريافتهاند و يا از روايات استفاده كردهاند، بهره ببريم. (ارزش اين نكتهها بىنهايت است، ولى چون مفت و ارزان به دست ما مىرسد، قدرش را نمىدانيم. هر روايتى كه در كتابهاى روايى ضبط گرديده، از همه ثروتها و لذّتهاى دنيا بيشتر ارزش دارد).
انديشه در نماز و عظمت خداوند
از جمله كارهايى كه براى تحصيل حضور قلب و توجه بايد انجام داد، اين است كه انسان، پيش از نماز لحظاتى را به تفكّر مشغول گردد و توجه خود را به خدا معطوف سازد، براى چند دقيقه در مصلاّ و جايگاه نماز، خود را از غير خدا فارغ كند، دل را از افكار و خيالات واهى خالى سازد و با متمركز ساختن حواس خود و به فراموشى سپردن گرايشهاى دنيوى، سعى كند حضور قلب پيدا كند. البته با تفكّر و پشيمانى در اثر از دست دادن منافع معنوى نماز و جبران زيان و خسارتهاى گذشته، اين مهم بهتر حاصل مىگردد.
قبل از شروع نماز، لازم است انسان افكار خود را كنترل كند و تا آنجا كه مىتواند توجه خود را به نماز و محل نماز و سجده معطوف دارد و يا اگر در جاى خلوتى است و كسى متوجه او نمىشود، راحت و سبك بنشيند تا فشارى به بدنش وارد نگردد و بعد از تمركز حواس، حضور خدا را تصور كند و به خود بباوراند كه در محضر خداى متعال قرار گرفته است.
ما ادّعا مىكنيم در حضور خدا هستيم و عالم در محضر خداست، ولى اين تنها لقلقه زبان است و دلمان باور ندارد: وقتى در اتاق دور از چشم ديگران به سر مىبريم، رفتار خاصّى از ما سر مىزند و آنگاه كه متوجه شويم شخصى و حتىّ بچهاى ما را مىبيند، رفتارمان عوض مىشود! وقتى كه انسان در برابر همنوع خود مواظب رفتارش است و حواسش را جمع مىكند، اگر باور كند در حضور خداست و بداند خدا او را مىبيند، مسلّم از هرزگى دل و اين سو و آن سو شدن آن جلوگيرى مىكند. اگر انسان خود را در برابر ديگرى ببيند، دلش آزاد نيست كه به اين سو و آن سو توجه كند و روى به اين سو و آن سو داشته باشد، بخصوص وقتى خود را در مقابل خدا ببيند و حضور او را درك كند، بيشتر دلش را كنترل مىكند و بهتر حضور او را درك