در امور سلبى نيز اگر از گناهانى كه تركش آسانتر است شروع كند، مىتواند از گناهان بزرگ و گناهانى كه ترك آنها دشوار است، اجتناب كند. اجتناب از چيزهايى كه تركش آسان است، موجب مىگردد انسان از گناهان بزرگ دورى گزيند و خود را از فروافتادن در لغزشگاههايى كه موجب هلاكت و تيره روزى انسان مىگردد، حفظ كند.
سكوت، آبادكننده دل اولياى خدا
«يا اَحْمَدُ؛ عَلَيْكَ بالصَّمْتِ فَاِنَّ اَعْمَرَ مَجْلِس قُلُوبُ الصّالِحينَ و الصّامِتينَ وَ اِنَّ اَخْرَبَ مَجْلِس قُلُوبُ الْمُتَكَلِمّينَ بِما لا يَعْنيهِمْ»
اى محمد؛ بر تو باد كه سكوت پيشهسازى همانا بهترين و آبادترين انجمنها قلبهاى صالحان و ساكتان است و خرابترين آنها، قلبهاى ياوه گويان است.
براى انسان دشوار نيست كه جلوى زبانش را بگيرد و هر حرفى را نزند، چرا كه زبانكاملا در اختيار اوست و مىتوان مواظب بود كه بىجهت به حركت در نيايد. كاردشوارى نيست كه انسان حرفى بزند كه براى آخرتش فايده داشته باشد و در مواردديگر سكوت اختيار كند. البته در جايى كه وظيفه ايجاب مىكند انسان سخن بگويد،بايد سخن گفت و سكوت در مواردى ستوده است كه فايده و ثمرهاى بر سخن گفتن مترتب نمىگردد. آثار مطلوب فراوانى بر اين سكوت بار مىشود كه در اين روايت به برخىاز آنها اشاره شده است. از جمله فوايد و بهرههاى سكوت اين است كه انرژى ذهنىانسان براى كارهاى مثبت و ثمر بخش ذخيره مىگردد. كسانى كه زياد حرفمىزنند، فعاليتهاى ذهنىشان پراكنده مىگردد و از قدرت تفكر و تمركزشانكاسته مىشود. وقتى انسان سعى كند كم حرف بزند و از حرفهاى بىفايده اجتنابكند، انرژيى كه صرف حرف زدن مىگشت، صرف فكر كردن و دستيابى به آگاهى بيشتر مىگردد.
ارزش انسان به آگاهى و شعور اوست و اگر درك و آگاهى نداشته باشد، گرچه از بعد حيوانى جسمش رشد مىكند، ولى از بعد انسانى ارزشى ندارد. هر قدر شعور، آگاهى و توجه