در بين بزرگان، علما و دوستان خدا، ويژگى حيا بسيار بارز و برجسته بوده است. از جمله علماى معاصر مىتوان به مرحوم علامه طباطبايى(رحمه الله) اشاره كرد كه ايشان خيلى با حيا بودند و زياد در چشم ديگران خيره نمىشدند. ايشان مىفرمود: استاد ما مرحوم شيخ محمد حسين كمپانى(رحمه الله) چنان پرحيا بود كه در هنگام درس نمىتوانست در چشمان شاگردان خود نگاه كند. بزرگان ديگرى كه ما ديديم نيز چنين بودند و اساساً بر اساس اين روايت اهل آخرت كمرو و باحيا هستند، هميشه نگرانند كه نكند به حق كسى تجاوز كنند، به كسى بىادبى روا دارند؛ آنها در برابر ذات مقدس الهى، پيوسته سرافكنده و شرمسارند.
يكى از اساتيد ما مىفرمود: «در نجف شخصى بود كه بعد از بازنشسته شدن از كار دولتى، مجاور نجف گشته بود. وقتى آن شخص راه مىرفت، با اينكه قد بلند و رشيدى داشت و در راه رفتن سرش را بالا مىگرفت، احساس مىكردم سر ديگرى نيز دارد كه به زير افتاده است (اين احساس يا از طريق شهود باطنى و يا از راه ديگرى برايشان حاصل گشته بود). ايشان مىفرمود: من به راز اين امر پى نبردم تا هنگام وفات آن شخص شد و او عدهاى از علما و يكى از مراجع را به خانه خود دعوت كرد تا در حضور آنها وصيت كند. در حضور آن بزرگان گفت: خدايا تو شاهدى كه من از هنگام بلوغ تاكنون، عالماً عامداً گناه نكردهام (معمولا انسان در هنگام وفات از گناهان خود توبه مىكند و انسان براى چنان ادعايى خيلى جرئت بايد داشته باشد). بعد از اين جريان پى بردم، آن حالتى كه در هنگام راه رفتن از او مىديدم با اين ادعا متناسب بود»
به هر حال اهل آخرت همواره از خداى متعال خجل و شرمندهاند ونيزدر برابر مردم مواظب هستند كه مبادا خطايى از آنها سربزند و به حق ديگران تجاوز كنند و يا حق كسى رعايت نگردد. بر عكس اهل دنيا از رفتار خود باكى ندارند و از خدا ومردماحساس شرم نمىكنند.