بكشند و شعار بدهند: صلّ على محمد، يار امام خوش آمد! آن گاه تصور مىكنيم عبادالرحمان هم كه از خداوند درخواست مىكنند آنها را پيشواى پرهيزگاران گرداند، به علت همين روحيه برترىجويى و رياستطلبى است و آنان نيز در پى اين هستند كه مقامى پيدا كنند و ديگران زيردست آنها واقع شوند و از آنان پيروى نمايند. در صورتى كه حقيقت جز اين است و غرض عبادالرحمان از اين درخواست هرگز مطامع و هوا و هوسهاى پَست مادى و دنيايى نيست.
اين درخواست عبادالرحمان در واقع ناشى از همت عالى و ديد بالاى آنها است. آنان در مسير عبوديت حق آنچنان پيشرفت كرده و متكامل شدهاند كه تنها به هدايت و سعادت خود قانع و راضى نيستند، بلكه مىخواهند دست ديگران را نيز بگيرند و آنها را هم به سعادت و نجات و سرمنزل مقصود برسانند. عبادالرحمان در واقع اين مقام را براى خدمت به مردم و هدايت آنان درخواست مىكنند، نه آنكه در پى اين باشند كه پست و مقامى كسب كنند تا ديگران به آنها احترام بگذارند.
اما افرادى را كه آدمى مىخواهد پيشوايى و راهبرى آنها را به عهده بگيرد، ممكن است افرادى معمولى و عموم مردم باشند كه طبعاً گناهكاران و گمراهان و فاسقان نيز در ميان آنان خواهند بود، و ممكن هم هست كه از نظر معنوى افرادى برجسته و ممتاز باشند. عبادالرحمان مفروضشان اين است كه در مسيرى حركت مىكنند كه ويژه متقين است. از اين رو اين درخواست و دعاى آنان از اين حيث نيز بيانگر همت عالى آنها است كه مىخواهند در مسيرى نقش پيشگامى و راهبرى را ايفا كنند كه رهروان آن همه از نيكان و پرهيزگارانند.
اين دعاى عبادالرحمان در واقع نظير اين است كه كسى دعا كند خداوند او را مجراى فيض خود و وسيله رساندن نعمتهاى مادى و معنوىاش به ديگران قرار دهد. اگر كسى دعا كند كه خدايا به من ثروت بده كه به ديگران كمك كنم، و حقيقتاً نيز در دل و قلبش همين باشد، چنين دعايى اشكال و ضررى ندارد. بلى، اگر قصد اصلىاش پولدار شدن و بهرهمندى خودش از ثروت و رفاه باشد و در ضمن مىخواهد گاهى هم دستى به سر و گوش فقرا بكشد، آن بحثى ديگر است و چنين دعايى را نمىتوان چندان در مسير خدا و