پيرامون توبه و برخى نكاتى كه در اين آيات وجود داشت ذكر كرديم. اكنون در اين آيهاى كه در ابتداى بحث اين جلسه عنوان كرديم، دو صفت سلبى ديگر ذكر شده است. درباره هر دو جملهاى كه بيانكننده اين دو صفت است بحثها و اختلاف نظرهايى بين مفسران وجود دارد كه ما در اينجا به برخى از آنها اشاره خواهيم كرد.
اولين صفتى كه در اين آيه آمده اين است كه مىفرمايد، عبادالرحمان كسانى هستند كه: لا يَشْهَدُونَ الزُّور. كلمه «لا يَشْهَدُون» از ريشه «شهادت» است و «شهادت» را در اين آيه مىتوان به يكى از دو معنا گرفت. يك معنا اين است كه بگوييم «شهادت» به معناى «گواهى دادن» و «اداى شهادت» است، كه نوعاً در مسائل قضايى و حقوقى مطرح مىشود. از جمله كاربردهاى شهادت به اين معنا در قرآن، مىتوان به اين آيه در داستان حضرت يوسف اشاره كرد كه مىفرمايد:
وَشَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُل فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكاذِبِين؛[1] و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد كه، اگر پيراهن او از جلو چاك خورده، زن راست گفته و او از دروغگويان است.
معناى دومى كه مىتواند از «شهادت» در اين آيه مراد باشد، شهادت به معناى «حضور» است. «شهد المجلس» يعنى در فلان مجلس حضور پيدا كرد.
با اين حساب اگر «شهادت» را به معناى «گواهى دادن» بگيريم، معناى آيه اين مىشود كه يكى از اوصاف عبادالرحمان اين است كه شهادت به ناحق نمىدهند. «زور» يعنى «ناحق»، يعنى چيزى كه ظاهرى آراسته دارد ولى باطن آن فاسد و خراب است؛ كه اين معنا دروغ و هر كارى را كه ظاهرى آراسته دارد ولى باطنش فاسد و مضر است شامل مىشود. از جمله اين امور، يكى هم «شهادت زور» است. به تعبير ديگر، مىتوانيم «زور» را در فارسى به «قلاّبى» ترجمه كنيم. بدين ترتيب، شهادت زور به معناى شهادت قلابى و دروغ است. «تزوير» هم از همين ريشه و به معناى «حقه» و «كلَك» زدن است. شهادت زور اين است كه انسان شهادتى برخلاف واقع بدهد و باطل را به صورت حق جلوه دهد. براى مثال، در