انسانى و طبيعى، در واقع از لوازم وجود عالم طبيعت و تزاحمات مادى است. خداوند بر اساس حكمت خود عالم طبيعت را آفريده و عالم طبيعت، خواه ناخواه، با چنين شرور و مفاسدى، چون جنگ، فقر، بيمارى، سيل، زلزله و طوفان همراه خواهد بود. وجود جهان طبيعت و عالم ماده بدون وجود اين گونه شرور و فسادها امكان پذير نيست. از آن جا كه ترك آفرينش اين عالم با «فياضيت على الاطلاق» خداوند ناسازگار است، خداى متعال، چنين جهانى را آفريده است و خواه ناخواه، هنگامى كه آفريده شد، اين گونه شرور و مفاسد را نيز به همراه خواهد داشت. اما همراه بودن اين جهان با شرور و مفاسد نمىتواند مانع از تعلق اراده حكيمانه الهى بر آفريدن آن شود؛ زيرا با وجود همه اين شرور، در مجموع، خوبىها و مصالح اين جهان بر بدىها و مفاسد آن غلبه كلى و قاطع دارد. اين پاسخ اجمالى، كم و بيش مىتواند وجود جنگ و خون ريزى در جوامع انسانى را توجيه كند.
جنگ و اراده تكوينى خداوند
همان گونه كه اشاره كرديم، آيات قرآن به روشنى دلالت دارد بر اين كه وقوع جنگ چيزى نيست كه در نظام آفرينش الهى ملحوظ نباشد و بر خلاف خواست خداوند و خارج از تدبير او پيش آمده باشد. از جمله آياتى كه مىتوان آن را گواهى روشن بر اين مدعا دانست اين آيه شريفه است: