نخست آن كه، حسن فعلى داشته باشد؛ يعنى آن كار، خود به خود و بدون توجه به اين كه فاعل آن چه انگيزه اى داشته است، كارى خوب و شايسته باشد.
و دوم اين كه، حسن فاعلى داشته باشد؛ يعنى انگيزه فرد از انجام آن، انگيزه اى درست باشد. اين امر به ويژه در افعالى كه در اصطلاح فقها «عبادت» ناميده مىشود، اهميت دارد.
بنابراين در اتصاف يك فعل اخلاقى به «خوب» و دادن ارزش «مثبت» به آن، هم بايد نفس كار خوب و مفيد باشد، و هم شخص فاعل، آن را به انگيزههاى باطل، هم چون خودنمايى، مردم فريبى، شهرت طلبى و... انجام نداده باشد.
پس از بيان اين مقدمه اكنون مىگوييم، تعبير «فى سبيل الله» در واقع بر «حسن فعلى» و مفيد بودن خودِ كار، نظر دارد و تعبير «لله» يا «قربةً الى الله»، «حسن فاعلى» را مورد توجه قرار مىدهد و نشان از اين دارد كه شخص در انجام كارهاى مفيد بايد انگيزه درستى داشته باشد.
در اين ميان، آن چه مهم تر است «حسن فاعلى» است و درستى يا نادرستى انگيزه است كه مىتواند منشأ والاترين ارزش مثبت يا بدترين ارزش منفى يك كار گردد.
اقسام هشت گانه جهاد در قرآن
اما باز گرديم به تبيين اين مدعا كه گفتيم، «جهاد فى سبيل الله» نه اختصاص به جنگ با طايفه اى خاص دارد و نه منحصر در جنگ دفاعى است. براى اين منظور بايد اقسام مختلف جنگ اسلامى را كه در قرآن به