responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آموزش فلسفه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 126

رابطه فلسفه با عرفان

در پايان اين درس خوب است اشاره‌اي به رابطه فلسفه با عرفان داشته باشيم[1] و براي اين منظور ناچاريم توضيح مختصري دربارهٔ عرفان بدهيم.

عرفان که در لغت به معناي شناختن است، در اصطلاح به ادراک خاصي اطلاق مي‌شود که از راه متمرکز کردن توجه به باطن نفس (نه از راه تجربه حسي و نه از راه تحليل عقلي) به‌دست مي‌آيد، و در جريان اين سير و سلوک معمولاً مکاشفاتي حاصل مي‌شود که شبيه به «رؤيا» است، و گاهي عيناً از وقايع گذشته يا حال يا آينده حکايت مي‌کند، و گاهي نيازمند به تعبير است و زماني هم در اثر تصرفات شيطان پديد مي‌آيد.

مطالبي که عرفا به‌عنوان تفسير و مکاشفات و يافته‌هاي وجداني خويش بيان مي‌کنند، «عرفان علمي» ناميده مي‌شود و گاهي با ضميمه کردن استدلالات و استنتاجاتي، به شکل بحث‌هاي فلسفي درمي‌آيد.

ميان فلسفه و عرفان نيز روابط متقابلي وجود دارد که در دو بخش بررسي مي‌شود:


کمک‌هاي فلسفه به عرفان

الف) عرفان واقعي تنها از راه بندگي خدا و اطاعت از دستورات او حاصل مي‌شود و بندگي خدا بدون شناخت او امکان ندارد؛ شناختي که نيازمند به اصول فلسفي است.

ب) تشخيص مکاشفات صحيح عرفاني با عرضه داشتن آنها بر موازين عقل و شرع انجام مي‌گيرد، و با يک يا چند واسطه به اصول فلسفي منتهي مي‌شود.

ج) چون شهود عرفاني يک ادراک باطني و کاملاً شخصي است، تفسير ذهني آن به‌وسيله مفاهيم و انتقال دادن آن به ديگران با الفاظ و اصطلاحات انجام مي‌گيرد، و با توجه به اينکه بسياري از حقايق عرفاني فراتر از سطح فهم عادي است، بايد مفاهيم دقيق و اصطلاحات مناسبي به‌کار گرفته شود که موجب سوء‌تفاهم و بدآموزي نشود (چنان‌که


[1] براي توضيح بيشتر، ر.ک: محمدتقي مصباح يزدي، چکيدهٔ چند بحث فلسفي، ص13ـ18.

نام کتاب : آموزش فلسفه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 126
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست